شب های بارون زده

ساخت وبلاگ
دارم گریه میکنمچشمامم مث قبل نیسمیدونم فردا ورم میکنههمین امشب قول میدم قولدیگه هیشوخت کسیو بیشتراز خودم دوس نداشته باشمدیگه حرفیو تو دلم نمیزارم راحت میزنمچرا دل من انباریه حرفای ناراحت کننده باشههمین.............مگه من کار بدی میکنم؟ توکتارخونه کمک میکنم  سعی میکنم مسعولیت پذیر باشم همیشه مهربونم ارومم صبورم استرس و تلخیاوو فشارامو سر کسی خالی نمیکنم بداخلاق نمیشماما همیشه ارزشم کم تراز ادمای بی مسعولیت و قرو افاده اسانگار ادما ی حالت گریز از مرکز دارن ب خوبیانگار خونه هم همیته عادت کردن ب اینکه تو ناراحت نمیشی تو ازخودمونی تو نیاز ب درک شدن نداری خودتم باید یه عالمه درک کنی مواظب باشیبابا منم ادمم بسه دیگه......دیگه خبری از اینا نیسهمیناز فردا میشینم دوپیک اصول و صنعتی بخونم بعدش ببینم چی میشهگور بابای دنیا ب جهنم همتون خوب و بدتون باهم شب های بارون زده...
ما را در سایت شب های بارون زده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6roya-942 بازدید : 108 تاريخ : دوشنبه 27 دی 1395 ساعت: 3:00

لعنتی نمیتونم حرف بزنم

جمع شه روهم دغ میکنم؟

نفرت میشه عذاب؟ چی  میشه

نمیدونم

کافیه اینقدر غصه نخور

نه

نه

نه

صب میشه این شب باز میشه این در

شب های بارون زده...
ما را در سایت شب های بارون زده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6roya-942 بازدید : 91 تاريخ : دوشنبه 27 دی 1395 ساعت: 3:00

دلم چی میخواد الان؟ هیچیهواسرده امروز از دانشگاه اومدنی یخ زدمروز خسته کننده ای بودعصر خواستگاری که تابستون اومده بودنتلگرام پی ام داده ک فراموشت نکردم و دختری مثل تو ندیدم........پیام ماقبل اخرش دعوامون شده بودسر حوصله مینویسمچرا پیام داده؟چرا دوباره؟عاشقه؟ عشق ینی چی؟......صب نشده سوزش چشام شروع شدنمیکشه دیگه گریه رو والا بیشتر گریه میکردم اروم تر میشدمیه اخلاقی دارمتا مغز استخونم تحمل میکنم لبخند میزنم و سعی میکنم ادمارو درک کنمبعد یه زمانی میرسه ک فقط 5 درصد از این 100درصد ظرفیته باقی میمونهبعد یهو چون اخراشه سر یه مسعله ساده دقیقه 90دل سیر دعوادل سیر گریهدل سیر خفگیدل سیر دلتنگی اذیت نفرت غصهخستگیییییییتا....،،،،دوباره سرحال شمجالب اینجاس هر بار میگم نریز توخودت یا بدون دقیقه های اخرت دقیقه کیهکه بیشتر مواظب خودت باشیبازم نمیدونم یهو میاد میاد و وقتی گریه هام تموم بشن میفهمم ظرفیته بوده ک ته کشیدهشارژم تموم شده بوده........ شب های بارون زده...
ما را در سایت شب های بارون زده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6roya-942 بازدید : 108 تاريخ : دوشنبه 27 دی 1395 ساعت: 3:00

دلمم ک دسر درس کردن میخاد 

دل سیر بزنم برقصم

اشپزی

اینستا بگردم

........

برا یلدا وسایلو چیدم رو میز دقیقه 90 ی دسر ساده درس کردم

خوب شده بود

.....


شب های بارون زده...
ما را در سایت شب های بارون زده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6roya-942 بازدید : 115 تاريخ : دوشنبه 27 دی 1395 ساعت: 3:00

امروز خوب بودم فقط سرماخوردم

احتمالا برا گریه دیشب ضیف شدم

.....

دورهمی اون دفعه کامران رسول زاده رو اورده بود

شاعر مورد علاقه ام دوتا اهنگ اجرا کرد هر دو فوق العاده

   :):):):):):):):):):)

شب های بارون زده...
ما را در سایت شب های بارون زده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6roya-942 بازدید : 120 تاريخ : دوشنبه 27 دی 1395 ساعت: 3:00

نمیدونم چرا همیشه با درس خوندن مشکل دارم

شایدم با فشار و استرس امتحان مشکل دارم

.....

درس خوندنم نمیاد.

تشریحیه امتحان

میترسم

سرماخوردگی رومخمه

.....

شب های بارون زده...
ما را در سایت شب های بارون زده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6roya-942 بازدید : 116 تاريخ : دوشنبه 27 دی 1395 ساعت: 3:00

سه شنبه تعطیل شدامتحان فردا کنسل .میمونه برا هفته ی دیگه......خوب شد چون وقت نداشتم 1 روزه نمیشه صنعتی خوندهمینولی دیگه 5 شنبه تموم نمیکنم. حوصله ندارمگاهی یه لحظه یهویی میترسم بجز خودت خدا کیو دارم............شکر شب های بارون زده...
ما را در سایت شب های بارون زده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6roya-942 بازدید : 96 تاريخ : دوشنبه 27 دی 1395 ساعت: 3:00

اینجا بیشتر از همه جا خود خود خودمم.....وقت اذانه.....یاد اذان سوریه میوفتمادم هیچوخت نمیدونه از جایی ک میره عبور میکنه ایا برگشتی هست؟ایا همیشه همه چیز مث قبل میمونهشاید اونموقعا اگه میدونستم سوریه جنگ میشه بیشتر شهرارو نکا میکردم 16 سالم بودقشنگ تر از حضرت زینب خدافظی میکردمکاش قبر شریعتی میرفتم حیف شد اونوختا نمیشناختمشتازه برا حرم حضرت سکینه داربست زده بودن  نما بزننجنگ شدهمون داربستم ویرون شد نساختندلم تنگ شد خیلییییی...............چ قشنگ بود سال 89رو 3 بار رفتم مشهدیادش بخیردلم برا مشهد تنگ شده شب های بارون زده...
ما را در سایت شب های بارون زده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6roya-942 بازدید : 161 تاريخ : دوشنبه 27 دی 1395 ساعت: 3:00

امروز 2 تا امتحان دادم یکی خیلی بدیکیشم 13 گرفتم....نمره بقیه امتحانارو نگا کردممدیریت مالی17 شدم ای چسبید ای چسبید اصلا فکر نمیکردم ...فقط میمونه امتحان دوشنبهبعدش تموماین ترم طول ترمم خیلی خوب بودا میخوندمنمیدونم چرا پایان ترمم اینجوری شد....... شب های بارون زده...
ما را در سایت شب های بارون زده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6roya-942 بازدید : 109 تاريخ : دوشنبه 27 دی 1395 ساعت: 3:00

خواستگاری که تابستون منو میخواس پیام داده ک نمیتونم فراموشت کنم و حسنای تو رو از یاد ببرممیگه دوستم دارهتابستون از بس چند بار ردش کردم برگشت گفت که تو قدرت تصمیم گیری نداری و هنوز سن ازدواجتم نرسیدهمنم بهم برخورد کلا حس میکنم ادمیه که دردم واکنش میده وعصبانی ام میشه اماخودش میگه چون یه عالمه اصرار میکنم و تو انکار وهیچ تغییری تو نظرت نیس اون طوری میشه حالم و قول میده دیگه همچین چیزیو نبینمالبته قبلانم گفته بود اما بازم از کوره در رفت.......راستش بیشتراز خودش این برام مسعله اس ک همه ادما اینطورین؟ اینطور بودن طبیعیه؟ وتا چه مرزی قابل تحمل؟اینا باید برام حل شن بالاخره هر کی بیاد خاستگاری منم باید جواب این سوالارو بدونم بعد.....کارش تهرانهته دلم ازخودم میپرسم میخوای بری غربت میخای بری اونجا درس بخونی بچه دارشیتنهایی بی هیچ کسی کار کنی حتیاما به این فکر میکنم میارزه؟ مگه اونجا چی داره؟ کار؟ معلوم نیسپیشرفت؟ به چه قیمتیتاحالا جایی نرفتم بدونم دوری از خانواده چطوریهباید سفرای دانشجویی دانشگاهو امتحان کنم حدااقل برم ببینم چطوری میشه13سال ازم بزرگترهنمیدونم 10 سال دیگه نیازش چه شکلیهنمیدونم قر شب های بارون زده...
ما را در سایت شب های بارون زده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6roya-942 بازدید : 105 تاريخ : دوشنبه 27 دی 1395 ساعت: 3:00

به بار همین خاستگارم بهم گفت من قبل توام همش خاستگاری دخترایی رفتم ک فرهنگی بودن و مث شما دو سه تا بچهکه چی؟ الان ب من چمیخاد بگه کلا جای بد نرفته؟ازش بدم اومد میگه کلا متولد 72 و74 این دورو برا و بچه های دهه 70 بودناز اینکه ک چ منظوری داشت نمیدونماما اگه این بوله ک دختر سن پایینش خوبهواین ک ی مرد 34 ساله چرا باید تمایل برا سنای 22 و23 لاشته باشه برام چندش اوره.............من معیارامو میدونمپس چرا اینقد مضطرب میشمینی قسمت همیم؟ینی سرنوشتم چطوریهموقعیتش خوبه وضع خانواده کارش خونه ماشین هدفنمیدونم دنیای زندگی مشترک چطوریهولی کلا سوتفاهممون زیاده ینی بعدانم همین جوری میشع؟ شب های بارون زده...
ما را در سایت شب های بارون زده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6roya-942 بازدید : 108 تاريخ : دوشنبه 27 دی 1395 ساعت: 3:00

دارم مثلا صنعتی میخونم خیر سرمدوشنبه امتحانمه حوصلشم ندارم..........ای دنیا دای نی نمی .......شاید اونی که باید باشه نیسدلم دلم دلم چت شده باز.......خسته اممیخوام برم جایی ک دنیایی ک توش انرژی مثبت باشهخدایا چرا؟ چرا ادمای اطراف من اینطورین شب های بارون زده...
ما را در سایت شب های بارون زده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6roya-942 بازدید : 120 تاريخ : دوشنبه 27 دی 1395 ساعت: 3:00

یه بار تو صفحه اینستاگرامش پیج جنسی دیدم میگف دوستم برداشته فالو کردهدروغ و راستشو نمیدونم دیوانه شده بود میکف من از این چیزا سر درنمیارمشایدم خجالت کشیده بگهقابل درکهاما من از دروغ بدم میادیه کمم برام قابل باورنیسبرام مهم نیس اگه بشینه عکس سینه و باسن ببینه همین ک انحراف نداشته باشه کافیه دیدن عکساگه بهش معتاد نشی بد نیس مرده دیگه دیدهمیگه 34 سالنه تاحالا دوست دختر نداشتم یا عاشق نشدمکلا خرخون بوده نمیدونم اما بده ک ادم 34 سالش بشه اما عاشق نشده باشه خعلی بد....میگه اولین دختریم ک دلشو بردم و از همون لحظه اول عاشقم بودهنماز شکر خونده ک منو دیدهاز خدا تشکر کرده.........خدایا شهرخودم شوهر کنم چطوری میشه؟؟؟ شب های بارون زده...
ما را در سایت شب های بارون زده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6roya-942 بازدید : 123 تاريخ : دوشنبه 27 دی 1395 ساعت: 3:00

نمیتونم درست واز غلط تشخیص بدم 

حالم بد میشه

شب های بارون زده...
ما را در سایت شب های بارون زده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6roya-942 بازدید : 113 تاريخ : دوشنبه 27 دی 1395 ساعت: 3:00

کتاب تنها پناه گاهیه ک میشه باهاش به ارامش مطلق رسید با خودهای مختلف درونت باشی خود خوب خود بد خود مهربون یاحسود همه چی میتونی بشی.......بعداز پناهنده شدن اما دیگه ادم قبلی نیستی خببعدش تنهاترمیشیاما تنهای محکم..........داشتم به برابری حقوق زن و مرد فکر میکردم اصلا قانونم  یه همچین چیزیو خلق کنه وضع کنه جامعه قبولش نمیکنهظاهرا هست اما عملا نه مرد مرده زن زنبه همین مردای روشن فکر بگی حق طلاق میخای جا میزننزن اگه واقعا مکمل مرد بود این نمیشهچرا همه جا پره از قانون های به درد نخوره؟ قانون دنیا و شهرمنتا هست باید بسوزی طلاق بده تغییر رشته بده 30 سالگی کنکور دادن بده شاد رنگ پوشیدن بدهبادوستات جایی رفتن بدهو......منم رعایت میکنم چونبرعکس بقیه ادم جلوی عرف و فرهنگ نمیتونم وایستم یه تنه جلوی جریان نمیشه وایستاد اماکاش حداقل اعتقاد نداشته باشیم ووقتی نداشته باشیم قادریم بچه هایی رو تربیت کنیم ک اونام اعتقاد ندارن و و و و و وضع بهتر میشهشاید........ شب های بارون زده...
ما را در سایت شب های بارون زده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6roya-942 بازدید : 112 تاريخ : دوشنبه 27 دی 1395 ساعت: 3:00

دنیای من کجاست؟ جایی ک کار کنم درس بخونم وضع مالیم خوب باشه!؟کجا؟ این شهر کار نیست با ازمونای استخدامی نمیدونم بشه کار پیداکرد یانهرو راست نه هرکار فقط مختص رشته ام فقط با درامد خوب یه جایگاه شغلی خوب راحتی و ارامش بیشترمن درس خون نیستم نمیدونم.......رویایی فکر کردن با مثبت فکر کردن چقدر تفاوت میکنه؟ لیسانس ک بگیرم وبعدارشد وبشم 24 سالهو دیگه؟ تموم؟ کل پیشرفت و دنیام تو همین مراحل تموم میشهینی نمیشه شرایطی باشه ک خودم دوس دارمباکسی ام اشنا بشم ک خودم بهش علاقه پیدا کنمنمیخام با خواستکاریای سنتی ازدواج کنموای لعنتی من چطوری مثلا باورکنم یکی یهویی از اسمون بیاد بیوفته عاشقم شهعشق شناخت میخاد دلیل میخاد دل میخاد عقل و هزار جور تناسبات دیگه......... شب های بارون زده...
ما را در سایت شب های بارون زده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6roya-942 بازدید : 117 تاريخ : دوشنبه 27 دی 1395 ساعت: 3:00